بهار, [24.02.17 22:40]
پریشب همون زمانی که داشتیم با هم حرف میزدیم ...دوست من پر زده بود.
بهار, [24.02.17 22:40]
تو اتوبان ساوه...
بهار, [24.02.17 22:42]
هفته پیش مادر معصومه به خواب عروسش اومده بود و گفته بود :فایده نداره من دیگه معصومه رو پیش شما نمیزارم...میخوام ببرمش
...
بهار, [24.02.17 22:57]
برای اولین بار امروز وقتی بهش زنگ زدم و گفتم دارم میام خونه ات...پشت گوشی زد زیر گریه
پریشب همون زمانی که داشتیم با هم حرف میزدیم ...دوست من پر زده بود.
بهار, [24.02.17 22:40]
تو اتوبان ساوه...
بهار, [24.02.17 22:42]
هفته پیش مادر معصومه به خواب عروسش اومده بود و گفته بود :فایده نداره من دیگه معصومه رو پیش شما نمیزارم...میخوام ببرمش
...
بهار, [24.02.17 22:57]
برای اولین بار امروز وقتی بهش زنگ زدم و گفتم دارم میام خونه ات...پشت گوشی زد زیر گریه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر