۱۳۹۶ شهریور ۲۷, دوشنبه

شهریور 96

حتی نوشتن اونچه که توی همین دوهفته ی اخیر اتفاق افتاده ترسناکه.یه کابوس واقعی.دچار یه سردرد عجیبی شده ام که قبلا تجربه اش نکرده بودم و دو بار یهو یه چیزی مث یه تیکه روح از تنم کنده شد و رفت رو به بالا.فک کردم احتمالا مردن همینجوری باشه.به اندازه ی تمام عمرم تو این چند روز دروغ گفته ام و فیلم بازی کرده ام و نگران بوده ام.
من و مامان تو خونه ی باهار موندیم هر دو درب و داغون،باهار رو تخت بیمارستان تو اصفهان ،بچه هامون هر کدوم یه جایی...
و هیچ جواب قطعیی ندارم که بگه چرا اینطوری شده؟مجازات؟شانس؟تصمیم غلط؟امتحان الهی؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بهار, [21.12.17 21:16] فردا الهه میاد بهم سر میزنه Kimia Gh, [21.12.17 21:17] سلام.😘 Kimia Gh, [21.12.17 21:17] چه خوب!😍 بهار, [...